جدول جو
جدول جو

معنی غیر بین - جستجوی لغت در جدول جو

غیر بین
نا آشکار
تصویری از غیر بین
تصویر غیر بین
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غیب بین
تصویر غیب بین
بینندۀ غیب، آنکه غیب را ببیند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غیب بین
تصویر غیب بین
اختری (فالگیر) نهان بین نهان گشای بیننده غیب عالم مغیبات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریز بین
تصویر ریز بین
دقیق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بین بین
تصویر بین بین
حد وسط دو چیز نه خوب و نه بد متوسط بینابین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیرابین
تصویر پیرابین
پریسکوپ (Periscope) یا پیرابین دستگاهی که به دوربین متصل است و به مدد آن نماهای بسیار سر بالا، بالای نقطه دید، زوایای عجیب و غریب، جلوه های ویژه و ماکتی را فیلم برداری می کنند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
عاقبت اندیش آنکه از پیش نتیجه کارها را در یابد: مرد آخر بین مبارک بنده ایست (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه دور را بیند مقابل نزدیک بین، چشمی که دور را بیند مقابل نزدیک بین، عاقبت اندیش، دستگاهی که برای رویت اجسام دور (رصد کردن ستارگان یا رویت مناظر زمین) بکار رود. یا دور بین عکاسی دستگاهی که برای ایجاد تصویر واضح از شی یا شخص بکار رود. کلیه دستگاههای عکس برداری مشتملند بر: عدسی که تصویر را تشکیل میدهد، اطاق تاریک که عدسی در آن نصب شده، شاسی یا قرقره های فیلم که صفحه حساس روی آن قرار گیرد، دریچه نور که برای تنظیم و تغییر زمان عکس برداری بکار میرود، پایه که دستگاه روی آن بطور ثابت نصب میشود. یا دوربین نجومی دوربین آسمانی دستگاهی است که برای مشاهده اجرام فلکی و ستارگان آسمان بکار میرود. یا عینک دوربین عینکی که بوسیله آن نقاط نسبتا دور واضح دیده شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریز بین
تصویر ریز بین
میکروسکوپ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیش بین
تصویر پیش بین
کسیکه به آینده فکر کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیر بان
تصویر شیر بان
محافظ اسد نگهبان شیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیش بین
تصویر پیش بین
کسی که به آینده فکر کند، عاقبت اندیش، کسی که پیشامدها و حوادث را پیش از وقوع حدس بزند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غلط بین
تصویر غلط بین
آنکه در دیدن یا اندیشیدن خطا و اشتباه کند، غلط بیننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عیب بین
تصویر عیب بین
کسی که عیب ها و بدی های دیگران را می بیند و آشکار می سازد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عیب بین
تصویر عیب بین
نکته سنج و بدانیش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غلط بین
تصویر غلط بین
آنکه در دیدن خطا و اشتباه کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غیر معین
تصویر غیر معین
ناشمرده بی شمار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غیر بعید
تصویر غیر بعید
نزدیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غیر بسیط
تصویر غیر بسیط
نایله
فرهنگ لغت هوشیار
بیننده گوهر، گوهر شناس جواهر شناس، آنکه نیک را از بد تمیز دهد (ایهام بدو معنی اخیر) : عیب تست ار چشم گوهر بین نداری ورنه ما هر یک اندر بحر معنی گوهر یکدانه ایم. (سعدی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیش بین
تصویر پیش بین
با احتیاط، دوراندیش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیش بین
تصویر پیش بین
Clairvoyant
دیکشنری فارسی به انگلیسی
экстрасенс
دیکشنری فارسی به روسی
ผู้มีทักษะพิเศษ
دیکشنری فارسی به تایلندی